طاها فیلم

جواد جوان آس و پاسی است که به دختری بنام بتول علاقمند است و مادرش بیمار است جواد برای هزینه بیماری مادر بتول قصد دزدی از خانه زنی بنام زیبا را دارد. در آنجا متوجه رابطه این و آقایی بنام خلایق می‌شود که رئیس انجمن محل است، جواد تصمیم می‌گیرد به‌جای دزدی از خلایق اخاذی کند. روز بعد جواد به خانه خلایق می‌رود و در خواستش را مطرح می‌کند. خلایق که از همسرش حساب زیادی می‌برد مجبور به دادن باج می‌شود. عاقبت جواد رئیس انجمن می‌شود و نامزد خود بتول را از یاد می‌برد.[۱]

چند زن و مرد که به قصد پیکنیک به صحرا رفته‌اند، با دو «غول» روبرو می‌گردند...

یک پروفسور عجیب و غریب، اگر نگوییم جذاب جنوبی و خدمه اش به عنوان یک گروه کلاسیک برای سرقت از یک کازینو، همه زیر دماغ خانم صاحبخانه قدیمی بی خبر اما تیزبین او قرار می گیرند.

یک شکارچی هوسران به نام سنجر باعث مرگ یک زن روستایی می‌شود…

مرد متمول به منظور اصلاح پسر لاقید و تنبلش ناگهان شایع می‌کند که در گذشته همهٔ ثروتش را به سازمان‌های خیریه بخشیده است پسر ناچار به کاری مشغول می‌شود...

یک ناخدای دریایی نیوانگلند در دهه 1880 به مزرعه بزرگ نامزدش در تگزاس می رسد، جایی که درگیر نزاع بین دو خانواده بر سر یک قطعه زمین ارزشمند می شود.

یک مدیر مالی که نمی تواند جلوی رکود شغلی خود را بگیرد به دنیای خیالی دخترش دعوت می شود، جایی که راه حل هایی برای مشکلات او در انتظار اوست.

زنی حسود، تنها پسر مردی را از او دور می‌کند. کولی‌ها پسر را پیدا می‌کنند و او را نزد خود بزرگ می‌کنند. وقتی پسر بزرگ می‌شود، ندانسته عاشق دختر عمویش می‌شود اما پدرش با این ازدواج مخالف است. سرانجام پدر با ازدواج آن‌ها موافقت می‌کند و زن پدر حسود به عقوبت اعمال خود می‌رسد.

دو روز از زندگی کشیش پدر فرد اشتادمولر که محله‌اش در نیومکزیکو آنقدر بزرگ است که تنها با کمک یک هواپیمای تک هواپیما می‌تواند خوبی و نور را در میان گله‌اش پخش کند. خلبان کشیشی دیده می شود که از استانی به استان دیگر در راس توله پایپر مورد اعتماد خود می دود و کودکان سرکش را راهنمایی می کند (هواپیما او، Flying Padre) و در مراسم تشییع جنازه موعظه می کند.

پس از مرگ هنری اول در انگلستان در قرن دوازدهم، استفان کانینگهام که ادعا می کند شمشیر نرماندی افسانه ای را در اختیار دارد، تاج و تخت را غصب می کند. مردی به نام ایوانهو اکنون از سال‌هایی که در سرزمین مقدس سپری کرده است، بازگشته است. او می داند که پسر هنری اول، وارث واقعی تاج و تخت، در جنگ های صلیبی کشته شد. او همچنین می داند که شمشیری که استفان در اختیار دارد در واقع یک ...