راتنا باردار شوهرش را از دست می دهد و در نهایت پسری به نام راجو در بیمارستانی به دنیا می آورد که در آنجا توسط دکتر معروف آناند تحت درمان قرار می گیرد. چهار سال بعد، آناند دوباره وارد زندگی آنها می شود و شروع به تبدیل شدن به یک بازدید کننده مکرر می کند. مادرشوهر راتنا و بلا، خواهر شوهرش، که زندگی او را بدبخت می کنند و در نهایت آناند را مجبور می کنند تا ملاقات را متوقف کند، این موضوع چندان به درد نمی خورد.
A pregnant Ratna loses her husband, eventually gives birth to a son, Raju, in a hospital where she is treated by renowned Dr. Anand. Four years later, Anand re-enters their lives and starts becoming a frequent visitor. This does not auger well with Ratna's mother-in-law and Bela, her husband's sister, who make her life miserable, eventually forcing Anand to stop visit.