ژانرها کمدی

جواد جوان آس و پاسی است که به دختری بنام بتول علاقمند است و مادرش بیمار است جواد برای هزینه بیماری مادر بتول قصد دزدی از خانه زنی بنام زیبا را دارد. در آنجا متوجه رابطه این و آقایی بنام خلایق می‌شود که رئیس انجمن محل است، جواد تصمیم می‌گیرد به‌جای دزدی از خلایق اخاذی کند. روز بعد جواد به خانه خلایق می‌رود و در خواستش را مطرح می‌کند. خلایق که از همسرش حساب زیادی می‌برد مجبور به دادن باج می‌شود. عاقبت جواد رئیس انجمن می‌شود و نامزد خود بتول را از یاد می‌برد.[۱]

چند زن و مرد که به قصد پیکنیک به صحرا رفته‌اند، با دو «غول» روبرو می‌گردند...

یک پروفسور عجیب و غریب، اگر نگوییم جذاب جنوبی و خدمه اش به عنوان یک گروه کلاسیک برای سرقت از یک کازینو، همه زیر دماغ خانم صاحبخانه قدیمی بی خبر اما تیزبین او قرار می گیرند.

یک شکارچی هوسران به نام سنجر باعث مرگ یک زن روستایی می‌شود…

مرد متمول به منظور اصلاح پسر لاقید و تنبلش ناگهان شایع می‌کند که در گذشته همهٔ ثروتش را به سازمان‌های خیریه بخشیده است پسر ناچار به کاری مشغول می‌شود...

یک مدیر مالی که نمی تواند جلوی رکود شغلی خود را بگیرد به دنیای خیالی دخترش دعوت می شود، جایی که راه حل هایی برای مشکلات او در انتظار اوست.

مامور ادبی جک مک کال پس از بیان حقیقت در معامله با یک گورو معنوی، یک درخت بودی را در ملک خود پیدا می کند. ظاهر آن درس ارزشمندی در مورد عواقب هر کلمه ای دارد که او به زبان می آورد.

یک زوج متاهل بی حوصله با تعجب متوجه می شوند که هر دو قاتلی هستند که توسط آژانس های رقیب برای کشتن یکدیگر استخدام شده اند.

مروج‌های بی‌وجدان بوکس، شرط‌بندان خشن، یک گانگستر روسی، سارقان آماتور بی‌کفایت و جواهرسازان ظاهرا یهودی برای ردیابی یک الماس گران‌قیمت دزدیده شده می‌جنگند.

چارلز سالت و کریستوفر پپر، صاحبان مجرم پس از کشف جسد یک مامور زن کشته شده در سوهو، کلوپ شبانه لندن، در تحقیقاتی نادرست شرکت می کنند و نقشه شیطانی برای سرنگونی دولت را کشف می کنند. آیا دوتایی باحال و در عین حال نالایق ما می توانند به موقع جلوی افراد بد را بگیرند؟